جدول جو
جدول جو

معنی حسین ثقفی - جستجوی لغت در جدول جو

حسین ثقفی
(حُ سَ نِ ثَ قَ)
ابن محمد بن حسین بن عبدالله بن صالح بن شعیب بن فتحویۀ ثقفی دینوری مکنی به ابوعبدالله. محدث است. در نیشابور در ربیع الاّخر 414 هجری قمری 1023/ میلادی درگذشت و از ابوبکر بن السنی روایت دارد. (معجم المؤلفین از سیر النبلاء ج 11 ص 85) (عیون التواریخ ج 13 ص 12) (شذرات الذهب ج 3 ص 200). در فرهنگ اسلامی، محدث به کسی اطلاق می شود که در نقل و بررسی احادیث پیامبر اسلام تخصص دارد. این افراد در جمع آوری، تصحیح و تجزیه و تحلیل روایات پیامبر (ص) نقش ویژه ای دارند و در فرآیند بررسی حدیث به گونه ای عمل می کنند که احادیث صحیح به طور دقیق به نسل های بعدی منتقل شود. به همین دلیل، محدثان از جایگاهی خاص در تاریخ اسلام برخوردارند.
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ)
ابن عمرو بن عمیربن عوف بن غیره بن عوف بن ثقیف ثقفی. ابن جریر از طریق عکرمه آرد: آیه (یا ایها الذین آمنوااتقواﷲ و ذروا ما بقی من الربوا و ان تبتم فلکم رؤس اموالکم) ، درباره بنی ثقیف نازل شد و از آن جمله بودند مسعود و حبیب و ربیعه و عبد بالیل فرزندان عمرو بن عمیر. مقاتل نیز او را در تفسیر خود یاد کرده. ابن منده هم از طریق کلبی از ابوصالح از ابن عباس روایت او را نقل کرده است. (الاصابه ج 1 ص 331). مقریزی گوید: به سال 16 از رسالت، پیغمبر با زید حارثه به طائف بیرون شد و از بنی ثقیف، عبدبالیل، مسعود، حبیب پسران عمرو بن عمیر مدد خواست، ایشان او را با تحقیر بیرون کردند. (امتاع الاسماع ص 27). وی جدامیه بن ابی الصلت است. (قاموس الاعلام ترکی). ابن الصامت از فرزندان اوست. (اعلام زرکلی ص 210)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ تَ قَ)
شیخ کمال الدین. محتسب هرات در زمان سلطان سعید و میرزا حسین بایقرا و در 988 هجری قمری درگذشت. (رجال حبیب السیر ص 142 و 147)
لغت نامه دهخدا
(نَ قَ)
حسین (سید...) بن سیددلدارعلی نقوی لکهنوئی. از فقها و علمای امامیۀ هندوستان است و در 17سالگی به مقام اجتهاد رسیده و به سال 1273 هجری قمریدر لکهنو درگذشته است. از تألیفات اوست: اصالهالطهاره. الافادات الحسینیه. الامالی. التجزی فی الاجتهاد. تجویدالقرآن. حاشیۀ شرح هدایه. الحدیقه السلطانیه فی المسائل الایمانیه، به زبان فارسی. روضهالاحکام. طردالمعاندین فی مسأله اللعن علی المنافقین. المجالس المفجعه. مناهج التدقیق. الوجیز الرائق. و نیز تفسیر چند سوره از قرآن. رجوع به ریحانهالادب ج 4 ص 231 شود
حسین (سید...) بن سیددلدارعلی نقوی لکهنوئی. از علمای امامیۀ هندوستان است و به سال 1260 هجری قمری در لکهنو وفات یافت. او راست: الباقیات الصالحات، به زبان اردو. تحقیق معنی ان شأالله. حاشیۀ تحریر اقلیدس. حاشیۀ شرح تحریر اقلیدس. تذکره الشیوخ و الشبان. رجوع به ریحانه الادب ج 4 ص 230 شود
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ نَ قَ)
ابن رشید بن قاسم حسینی رضوی هندی نجفی حائری. در کربلا در 1170 هجری قمری درگذشت. دیوان شعر به نام ذخائرالمال و یک بدیعیۀ به قافیه و وزن برده دارد و شاگرد سید نصرالله مدرس حائری بود. (ذریعه ج 9 ص 248 و ج 10 ص 7) (معجم المؤلفین)
ابن بنده حسین لکهنوی بن محمد بن سیددلدار علی نقوی که در 1325 هجری قمری درگذشت. او راست: الدرالنضید و جز آن. (ذریعه ج 8 ص 81 و ج 13 ص 299)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ نَ سَ)
ابن خضر بن یوسف فقیه حنفی قاضی. متوفی در بخارا 425 هجری قمری او راست: ’فتاوی’. (معجم المؤلفین از کشف الظنون). و در هدیه العارفین ج 1 ص 309 نام او حسن وکنیتش ابوعلی و مرگش در 428 هجری قمری یاد شده است
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نَ جَ)
فقیه. متوفی پیرامن 1300 هجری قمری 1883/ میلادی او راست: رساله در عموم و خصوص در اصول. (معجم المؤلفین از اعیان الشیعه ج 27 ص 351)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ مُ)
ثابت ضریر بغدادی. درگذشتۀ 378 هجری قمری منظومه در قراآت عشر دارد. (هدیه العارفین ج 1 ص 306) (نکت الهمیان)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ)
ابن علی بن ابی منصور صوفی مالکی. ساکن مصر و ملقب به صفی الدین. او راست: کتاب الرساله. وی در 682 هجری قمری 1283/ میلادی درگذشته است. (ایضاح المکنون) (معجم المؤلفین) (روضات ص 226)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَنِ صَ دَ)
ابن محمد بن قیره بن حیون معروف به ابن سکره صدفی و مکنی به ابوعلی. فقیه اهل سرقسطه بود و بقضا نشست و اندلس را گردش کرد. و در بلنسیه و مکه و بصره و واسط حدیث شنید و در بغداد پنج سال بماند. او راست: ’المعجم’ و جز آن. در 454 هجری قمری 1062/م. متولد شد و در 514 هجری قمری 1120/ میلادی درگذشت. (معجم المؤلفین) (تاریخ دمشق ابن عساکر ص 62) (الوافی بالوفیات ج 11 ص 109) (شذرات الذهب ج 4 ص 43) (مرآه الجنان ج 3 ص 210) (کشف الظنون) (هدیه العارفین ج 1 ص 311)
لغت نامه دهخدا
(حُ سَ نِ قُ)
حاج آقا حسین قمی، ابن محمود بن محمدعلی طباطبائی مشهدی. در قم 15 ربیع اول 1282 هجری قمری 1865/ میلادی متولد شد و پس از تحصیلات مقدماتی به سامراء رفت و در 1331 هجری قمری به ایران بازگشت و در مشهد سکونت گزید و در 1349 هجری قمری برای دومین بار به حج رفت و بازگشت. و در 1354 هجری قمری بعنوان مخالفت با رضاه شاه در اعمال قدرت برای رفع حجاب زنان و اتحاد شکل لباس مردان از مشهد به تهران آمد ولیکن نتوانست کاری انجام دهد و یک ماه در باغ سراج الملک در عبدالعظیم تحت نظر بود و سپس به عراق عرب تبعید شدو در کربلا سکونت گزید و در 1362 هجری قمری 1322/ ه. ش. مجدداً سفری به ایران آمد و پس از بازگشت از مشهد در تهران 25 روز بماند و چند تن از روحانیان قم مانند سید صدرالدین و میرزا محمد فیض و خوانساری به اوپیوستند و برای انجام خواستهای سابق خویش مذاکره کردند. دولت وقت به ریاست سهیلی چون بر خلاف دوران رضاه شاه نیازمند استمداد از نظریات افراطی مذهبی بود، تلگراف زیر را در جواب ایشان تصویب کرد و فرستاد: حضرت آیهالله طباطبائی قمی ! در جواب تلگرافی که از مشهد مقدس مخابره فرموده بودید محترماً زحمت میدهد: تلگراف در هیئت وزیران مطرح و تصویب دولت به شرح زیر اعلام میشود: 1- آنچه راجع به حجاب زن تذکر فرموده اند دولت عملاً این نظریه را تأمین نموده است، و دستور داده شد که متعرض نشوند. 2- در موضوع ارجاع موقوفات، خاصه اوقاف مدارس دینیه به مصارف مقررۀ آن، از چند ماه قبل دولت تصمیم گرفته است که بر طبق قانون اوقاف و مفاد وقفنامه ها عمل نماید و ترتیب این کار هم داده شد. و این تصمیم دولت نیز تعقیب خواهد شد. 3- در باب تدریس شرعیات و عمل به آداب دینی، برنامه های آموزشی بانظر یک نفر مجتهد جامعالشرایط، چنانکه در قانون شورای عالی فرهنگ قید شده منظور خواهد شد و راجع به مدارسی که عنوان مختلط دارند، در اول ازمنۀ امکان پسران از دختران تفکیک خواهند شد. 4- در باب تعمیر بقاع مطهرۀ بقیع، به وزارت امور خارجه دستور مؤکد داده شده که اقدامات سابق خودشان را تعقیب، و نتیجه بعداًبه اطلاع خاطر شریف خواهد رسید. 5- در باب اصلاح ارزاق عمومی در کشور، دولت مشغول اقدام است که از هر حیث آسایش عامه تأمین شود. نخست وزیر سهیلی. حاج آقا حسین قمی پس از دریافت تلگراف به عراق مراجعت کرد و درکربلا میزیست تا در سال 1366 هجری قمری 1947/ میلادی درگذشت و همانجا دفن شد. احوال وی در انجم فروزان ص 168 وذریعه ج 6 ص 49 آمده است. و از آثار او حاشیۀ فتوائی بر عروهالوثقی است که چاپ شده است. (ذریعه) (اعیان الشیعه) (انجم فروزان عباس فیض) (معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا